......... حس پاییزی

برگها میریزند ، تا درختان رها شوند از اینهمه سنگینی بر روی خود

 

tab2015 1 350x196  عاشقانه حس پاییزی

 

اشکها از چشمانم میریزند ، تا دلم رها شود از اینهمه غم درون خود….

به سوی پاییز، پاییزی که احساس را در دلم دوباره زنده میکند

دلتنگ قدم زدن در کوچه باغ ها ، فرار از غم ها ، به سوی کسی  که تمام هستی منه

ماه مهر می تابد بر سرزمین بی مهری ها ، ماهی به رنگ عشق

سخت گذشت فصل های بی محبت ، و باز آمد پاییز پر از طراوت…

کاش خزان نمیگذشت ،برای منی که از بهار هیچ خاطره ای ندارم….

بوی عطر پاییز و آرامش من با صدای خش خش برگها ، با آمدن نم نم بارانها

و باز می آید ابرها ، می وزد آن بادی که با خود عشق را به همراه می آورد

رنگهای تکراری ، در فصل های تکراری ، پاییز هزار رنگ با دلی یکرنگ….

من و پاییز و یک دنیا عشق ، و اینبار با حس و حالی دیگر به دیدار خزان میروم…

خزانی که بااو آمد و زندگی ام را لبریز از حس عشق و محبت کرد…

و من به شوق دیدن پاییز گذراندم فصل های بی روح را ، من به عشق خزان به انتظار ماندم

انتظاری برای ماندن ، با نگاهی دیگر دنیا را دیدن….

برگها میریزند ، تا درختان رها شوند از اینهمه سنگینی بر روی خود

اشکها از چشمانم میریزند ، تا دلم رها شود از اینهمه غم درون خود….

به سوی پاییز ، بدون خزان بهاری در راه نیست!

 

 

مهسا




برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: